بازی با اسم دخترها
مدیر انجمن: Moh3n II
Re: بازی با اسم دخترها
هستی
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکارا از آنان که دوستمان دارند غافلیم
و شاید....
این است دلیل تنهایی ما.
( علی شریعتی )
و شاید....
این است دلیل تنهایی ما.
( علی شریعتی )
Re: بازی با اسم دخترها
نيلا
اینجا مدینه است
بوی عطر همه جا حس میشه ولی هنوز بوی در سوخته به مشام میرسه
اینجا مدینه است
صدای عشق و عاشقی بلنده ولی هنوز صدای نامردی ونامردمی بلندتر!!
- HUMAHYAR
- کاربر معمولي
- پست: 174
- تاریخ عضویت: دوشنبه 29 شهریور 1389, 7:11 pm
- محل اقامت: تهران غربش
- تماس:
Re: بازی با اسم دخترها
المیرا
- parva
- کاربر خوب
- پست: 364
- تاریخ عضویت: سهشنبه 10 مهر 1386, 12:46 pm
- محل اقامت: اردبيــــــــــــــــل
- تماس:
Re: بازی با اسم دخترها
آدريناtravian نوشته شده:راما
رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنها گذاشتی !
رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو
افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من ... و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره ... و حتی باور نکردم این بریدن را ...
کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو
افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من ... و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره ... و حتی باور نکردم این بریدن را ...
کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
- HUMAHYAR
- کاربر معمولي
- پست: 174
- تاریخ عضویت: دوشنبه 29 شهریور 1389, 7:11 pm
- محل اقامت: تهران غربش
- تماس:
Re: بازی با اسم دخترها
آذر
راما راما قویدل اون کارگردانه که پسرهtravian نوشته شده:راما
- parva
- کاربر خوب
- پست: 364
- تاریخ عضویت: سهشنبه 10 مهر 1386, 12:46 pm
- محل اقامت: اردبيــــــــــــــــل
- تماس:
Re: بازی با اسم دخترها
افسون
رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنها گذاشتی !
رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو
افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من ... و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره ... و حتی باور نکردم این بریدن را ...
کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو
افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من ... و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره ... و حتی باور نکردم این بریدن را ...
کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم