شاعرانه ها

عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا

مدیر انجمن: Moh3n II

قفل شده
آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 5:05 pm

یه شب خواب چشمامو بی خبر برد

به دنیایی از اینجا ساده تر برد

به دنیای گل و نور و ترانه

میون لحظه های عاشقانه

تو تنها دلخوشی تنها امیدی

تو حرفی که نمی گفتم شنیدی

تو با من بودی و من بی تو افسوس

تو خورشیدی و من دنبال فانوس

تو رقص ماه و خورشید و ستاره

خودم رویاتو می دیدم دوباره

میون خواب و بیداری نشستم

هنوزم پیش چشمای تو هست
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 5:17 pm

به تو دل بستم و غير تو كسى نيست مرا

جُز تو اى جان جــــهان، دادرسى نيست مرا



عاشق روى تــوام، اى گل بى مثل و مثال

به خدا، غير تو هــرگز هــــوسى نيست مرا


بـــا تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولى

چه توان كرد كه بانگ جــــرسى نيست مرا


پــــرده از روى بينداز، به جان تـــــو قســم

غيـــر ديــــدار رخت مـــلتمسى نيست مرا


گر نباشى بـــرم، اى پـــردگى هرجـــــايى

ارزش قدس چـــو بـــال مگسى نيست مرا


مــــده از جنت و از حــــــور و قصورم خبرى

جز رخ دوست نظر سوى كسى نيست مرا


شعری از امام خمینی
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 5:21 pm

افگار ،
دل سرد ،
خـسـتـه از تکرارِ ضيف گونه ي عمر
داشتم پنجره هاي اُميد را
براي هميشه مي بستم .
تا فراموش کنم
نبينم
ستاره ها
شب را سوسو مي زنند .
تا بخندم
بخندم اين گريه ها را .
آنـجاست که غصه ها در خلوت ، گريبان بگيرند .
داشت مي شد
پنجره ها يک عمر
نقش ِديوار بازي کنند .
که سنگ، راه ِآب ِاين تنبوشه هاي ِاحساس را بگيرد
که حتّي اميد ِحيا ت از دست برود .

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 5:23 pm

اونقدر دوست دارم بشنوي خندت ميگيره

تو نگا ميکني و دلم تو چشمات مي ميره

قيمت چشماي تو قلب منه اندازه نيست

واسه دوست داشتن تو نيازي به اجازه نيست

اونقدر دوست دارم حوصلتو سر ميبرم

يه روزي نياي بگي ديگه تورو دوست ندارم

ساعت ديدن تو صداي من در نمياد

آره تقصير منه دوست دارم خيلي زياد

اونقدر دوست دارم شماره ها خسته ميشن

تا نهايت ميرنو با چشم تو بسته ميشن

اونقدر دوست درم بشنوي خندت ميگيره

تو نگا ميکني و دلم تو چشمات ميميره

اونقدر دوست درم ديوونه بازي ميکنم

کلکم شاکي نشو من تورو راضي ميکنم

قيمت چشماي تو قلب منه اندازه نيست

واسه دوس دشتن تو نيازي به اجازه نيست

اونقدر دوست دارم حوصلتو تو سر ميبرم

يه روزي نياي بگي ديگه تورو دوست ندارم

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 6:13 pm

ای تمام کرشمه ی خورشید!

فصل هایم بدون تو سردند

روزهایم همیشه تکراری

لحظه هایم پر از غم و دردند

ای نگاهت بهشت رستاخیز

چشم هایت قیامت محض اند

دور صحن مقدس چشمت

آسمانی پرنده می گردند

کاش این واژه ها رها بودند

بین آبی ترین حضور خدا

از حوالی چشم های شما

یک بغل آسمان می آورند

از دو دنیا برایم این کافی است

چشم های تو مال من باشند

آسمان نذر می کنم!

اما چشم های تو بر نمی گردند.....
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 6:14 pm

دوستم داشته باش
که تو را می خوانم، که تو را می خواهم.
دوستم داشته باش
که تويی در نگهم، تو نوايم هستی
که تويی بال و پرم،
دوستم داشته باش.

چون تو را می يابم، آســــــــمان فرش من است
رود ســـــــرمست من است.
من تو را می جويم، با سرانگشت دلم روح پر نقش تو را می پويم
شــــادم از اين پويش، مستم از اين خواهش.

گر دمی بی تو شوم
آن دم گرم مرا، بازدم شايد ســرد

آه اگر پلک زنم
نکند محو شوی!
آه اگر گريه کنم
نکند پردهء اشک، نقش زيبايت را اندکی تيره کند!
از رهی می ترسم، که تو همراه نباشی با من
از شبی در خوفم، که صدايت برود، دور شود از گوشم.

آه، آن شب نرسد
يا اگر خواست رسيد، من به آن شب نرسم...
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 6:19 pm

در تک ثانیه ای دل می بندیم

و سالها اسیر همان تک ثانیه ایم

پس سعی کن تنها باشی

و با تنهایی عادت کنی

زیرا که تنها به دنیا امدی

و تنها خواهی مرد

خدایا هر که در تنهاترین تنهائیام ،تنهام گذاشت

به حق این تنهایی تنهائیام ،تنهاش نزار
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 6:23 pm

اي به داد من رسيده تو روزهاي خود شكستن

اي چراغ مهربوني تو شب‌هاي وحشت من

اي تبلور حقيقت توي لحظه‌هاي ترديد

تو شب رو از من گرفتي تو من رو دادي به خورشيد

اگه باشي يا نباشي براي من تكيه‌گاهي

براي من كه غريبم تو رفيقي جون‌پناهي
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 6:26 pm

دفتر عمر مرا هر چه که بود هر چه که هست
بی تو باید دگر آن دفتر بست
بی تو باید از همه دل زد و مرد
به فنا حسرت خورد
تو در این لحظه سرپیچی من خاموشی
محضر عشق تو و لحظه هایی همه ناب
دست در دست سکوت می نویسم بر آب
این حقیرانه ترین هدیه من
این قبا از سر و جان و تن من بر قد تو
آه .. فردا چه می آید پیش؟؟؟
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 6:30 pm

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
وآن چنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 6:32 pm

نيمي از ماه در آسمان شب مي درخشد
دلم براي نيمه ي ديگر تنگ است!
همواره آنچه به چشم مي آيد در خاطر ماندگار نخواهد شد ،
گاهي ، نيمه ي پنهاني ، تمام دل را مي ربايد.

آواتار کاربر
eli
مدیر نمونه سایت کارشناسی
مدیر نمونه سایت کارشناسی
پست: 2590
تاریخ عضویت: چهارشنبه 3 مرداد 1386, 9:45 pm

پست توسط eli » شنبه 18 خرداد 1387, 6:32 pm

به تو از تو می نويسم ، به تو ای هميشه در ياد . . .
ای هميشه از تو زنده ، لحظه های رفته بر باد


وقتی که بن بست غربت ، سايه سار قفسم بود
زير رگبار مصيبت ، بی کسی تنها کسم بود


وقتی از آزار پاييز ، برگ و باغم گريه می کرد
قاصد چشم تو آمد ، مژده ی روييدن آورد


به تو نامه مي‌نويسم ، ای عزيز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو ، گم شدو به قصه پيوست


ای هميشگی ترين عشق ، در حضور حضرت تو
ای که می سوزم سراپا ، تا ابد در حسرت تو


به تو نامه می نويسم ، نامه ای نوشته بر باد
که به اسم تو رسيدم ‌، قلمم به گريه افتاد


ای تو يارم روزگارم ، گفتنی ها با تو دارم
ای تو يارم ، از گذشته يادگارم


به تو نامه می نويسم ، ای عزيز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو ، گم شد و به قصه پيوست


در گريز ناگزيرم ، گريه شد معنای لبخند
ما گذشتيم و شکستيم ،‌ پشت سر پلهای پيوند


در عبور از مسلخ تن ، عشق ما از ما فنا بود
بايد از هم می گذشتيم ، برتر از ما عشق ما بود. . .
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.

آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.

در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 6:33 pm

به يادت که مي افتم،

مي آيي کنار دلتنگي هايم مي نشيني

بوي لبخندت، بي پناهي ام را خانه مي شود

و دستان آبي ات،تشنگي ام را دريا...

به يادت که مي افتم،

همسايه ها را مي بينم،رهگذران را...

و سفره اي که مهرباني را آواز مي خواند

همسايه ها و رهگذران تو را به خاطر دارند

ومرا،

که آن روز تو را به باران سپردم

و تشنه،با چند دانه شعر،

به خانه آمدم...
لبخندهايت کنارم نشسته است

...

نمي دانم چرا امشب،

اين همه باران مي بارد!!

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 6:35 pm

تنهايم
کنار پنجره مي آيم
نسيم تبسم تو جاريست
قاصدکها آمده اند
در رقص باد و ياد
سبز
سپيد
سرخ...
و اين آخرين قاصدک
چقدر شبيه لبخند خداحافظي توست!

stella
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 77
تاریخ عضویت: جمعه 20 اردیبهشت 1387, 1:40 pm

پست توسط stella » شنبه 18 خرداد 1387, 6:36 pm

شايد اونجوري که بايد لياقتت رو من نداشتم
حرفهايي بود توي فلبم من نگفتم نتونستم

من به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه
نقش اون چشمهاي معصوم لحظه لحظه روبرومه

نيومد روي زبونم که بگم بي تو چي هستم
که بگم ديوونتم من زندگيمو به تو بستم

تو رو ديدم مثل آينه توي تنهايي شکستي
من کلامي نميگفتم که برام زندگي هستي

نميدونستي که چون گل توي قلب من شکفتي
چشم تو پر از گلايس اما هرگز نميگفتي

قفل شده